خوبرویی تو زشتخوی مباش


راست بشنو دروغ گوی مباش

بامن پیوسته تازه روی و لطیف


تا شوی در میان جمع حریف

چون زنخوت کنی دماغ تهی


پای بر تارک سپهر نهی

وگر از کبر برتری طلبی


سرفرازی و سروری طلبی ،

کبرت از چرخ برزمین فکند


در دل مردم از تو کین فکند

کبر را عقل و شرع نستایند


عاقلان سوی کبر نگرایند

صورت کبر را سگی دانش


که بدست آشکار و پنهانش

هر که دروی زکبر اثر باشد


دان که از سگ پلیدتر باشد

از تواضع بزرگوار شوی


وز تکبر ذلیل و خوارشوی

چون تو کبر و بی پا باشی


خا ص درگا ه کبریا باشی